1014مدلهای تغییر سازمانی هماهنگ با رویکرد نظریه ی سیستم ها
همانطور که انتظار می رود، با توجه به شهرت نظریه ی سیستم ها به عنوان یک مدل نظری برای سازمانها، مدلهای تغییر سازمانی که هماهنگ و سازگار با رویکرد نظریه ی سیستمها هستند، غالب هستند. این مدلها باعث می شوند که ما آن ارتباط هایی را که تا به حال در نظر نمی گرفتیم را مد نظر قرار دهیم، نواقص و کمبودها را رفع کنیم و همه جوانب ممکن را برای تغییر در نظر بگیریم. چهار مدل مشترک رفتار سازمانی و تغییر سازمانی که با نظریه سیستم ها سازگارند عبارت می باشند از:
• مدل سه وجهی لوین
مدل سه وجهی لوین و تجزیه و تحلیل میدان نیرو
لوین یک مدل سه وجهی از تغییر سازمانی ارائه می دهد و عنوان می کند که تغییر سازمانی یک فرایند است که از 3 مرحله تشکیل می شود:
1) خروج از انجماد:
لوین اشاره می کند که در سازمان برای حفظ تعادل دو دسته نیرو در تلاش هستند، نیروهای ترویج کننده تغییر و نیروهای ترویج کننده حفظ وضع موجود. تغییر سازمانی زمانی اتفاق می افتد که نیروهای ترویج کننده تغییر بزرگتر از نیروهای ترویج کننده حفظ وضع موجود باشند که این امر از دو طریق اتفاق می افتد، یا نیروهای ترویج کننده تغییر افزایش پیدا کنند یا نیروهای ترویج کننده حفظ وضع موجود کاهش پیدا نمایند. لوین توضیح می دهد که سازمان برای اینکه بالنده شود، رشد نماید و پیشرفت کند باید خود را از بند شیوه ها و سیاست های گذشته و کهنه آزاد نماید و در شیوه های قبلی که همیشه سعی در حفظ آنها داشت تغییراتی ایجاد نماید. این مدل همچنین توضیح می دهد که اعضاء سازمان باید اولاً آماده تغییر باشند، دوماً باید شیوه های قدیمی را رها کرده و شیوه های جدید را به کار گیرند و سوماً باید بعد از اینکه تغییرات انجام شدند، تغییرات اتخاذ شده را به صورت آگاهانه تقویت نمایند.
مفهوم لوین از تجزیه و تحلیل میدان نیرو برای عاملین بالندگی سازمانی به عنوان ابزار مفیدی تبدیل شده است. این ابزار می تواند به مدیران و اعضاء سازمان کمک کند که بفهمند چه عواملی برای ایجاد تغییرات حمایت فراهم می کنند و چه مواردی ممکن است مانع از تغییرات اتخاذ شده شوند.
مدل تناسب نادلر – توش مان
این مدل بیشترین تاکید را بر فرایندهای تحولی دارد و به ویژه به وابستگی متقابل اجزاء اشاره دارد. این دیدگاه سازمان را به عنوان اجزائی در نظر می گیرد که با یکدیگر در ارتباط هستند. طبق این رویکرد، بخشهای مختلف یک سازمان می توانند به خوبی با یکدیگر تناسب داشته باشند که در نتیجه باعث عملکرد موثر می شود و یا اینکه ممکن است که تناسب بین اجزاء ضعیف باشد که در نتیجه منجر به ایجاد مشکلاتی و عملکرد پایین می شود. همانند مدل های سنتی نظریه سیستم ها، ورودی ها، فرایندهای عملیاتی، خروجی ها و بازخورد نیز به عنوان بخشی از این مدل محسوب می شوند.
ورودی ها شامل منابعی هستند که جهت وارد شدن به مرحله فرایندهای عملیاتی با استراتژی های سازمانی ادغام می شوند و شامل تقاضاهای بازار، منابع انسانی، تکنولوژی، سرمایه و ..... می شود.
در این مدل استراتژی تعیین این است که سازمان روی چه چیزهایی کار می کند و برای رسیدن به اهداف خود فعالیتها و کارها به چه صورتی باید انجام گیرند.
نادلر عنوان می کند که در هسته اصلی این مدل فرض بر این است که تعامل بین اجزاء سازمان شاید مهمتر از ویژگی های خود اجزاء است و اساساً سازمان زمانی بهترین کارکرد را دارد که اجزاء به صورت متناسبی با یکدیگر کار کنند. نادلر همچنین توضیح می دهد که وقتی تغییر در یک بخش سازمان اتفاق می افتد، ممکن است بخش های دیگر در برابر تغییر مقاومت کنند که در این موارد سازمان به ایجاد انگیزه تغییر، مدیریت انتقال و توجه به پویایی سیاسی تغییر نیاز دارد.
مدل تغییر و عملکرد سازمانی بورک و لیتوین
بورک و لیتوین مدلی ارائه داده اند که از اصول اساسی نظریه سیستمها پیروی می کند. مانند نظریه سیستمها، محیط خارجی در بالای این مدل نشان دهنده ورودی ها، عملکرد فردی و سازمانی در پایین مدل نشان دهنده خروجی ها و ابعاد داخل مدل نشان دهنده فرایندهای عملیاتی هستند. جهت ها در مدل نشان دهنده جهت تاثیر در بین متغیرها و فلش ها نشان دهنده مهمترین خطوط ارتباطی هستند.
این افراد هر یک از اجزاء این مدل را به شرح زیر تعریف کرده اند:
بورک و لیتوین عنوان کرده اند که در این مدل تلاش بر این است که مفاهیم تغییرات تحولی و مبادله ای با هم ادغام شوند. مهمترین عوامل موثر در ایجاد تغییرات تحولی عوامل محیطی هستند، به طوری که چهار بعد محیط خارجی، ماموریت و استراتژی، رهبری و فرهنگ بیشترین اثر را بر عملکرد دارند. در تغییر مبادله ای جنبه های دیگری از مدل مثل ساختار، شیوه های مدیریت و ..... بیشترین تاثیر را دارند.
مدل شش وجهی ویس بورد
این مدل برای نشان دادن عناصر یک سیستم که با هم در ارتباط هستند و برای نشان دادن تضاد بین سیستم های رسمی و غیر رسمی سازمان و به عنوان مدلی برای تجزیه و تحلیل تغییرات سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد. این سیستم شامل شش بعد اهداف، ساختار، نظام پاداش دهی، ارتباطات، مکانیسم های سودمند و رهبری است که این ابعاد با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند.
اهداف: این بخش شامل وضوح اهداف رسمی(به چه میزان ،اهداف به خوبی تشریح ودرک شده واعمال بر مبنای آنها انجام میشود) و سازش با اهداف غیر رسمی است.
می کنند.
مدل 6 وجهی ویس بورد یک بینش بزرگ در مورد عملکرد درونی سیستم می دهد.ولی ممکن است این مزیت جزءاشکالات آن هم باشد زیرا به عناصر خارجی محیطی و مسائلی مثل منابع کمیاب یا تقاضای ذی نفعان خارجی توجه کمتری کرده است.