2001
 نظریه بار شناختی

پیدایش نظریه بار شناختی را می توان در آغاز علوم شناختی و در مطالعات جرج میلر یکی از بنیانگذاران روانشناسی شناختی جستجو کرد. میلر شاید اولین کسی بود که حافظه فعال یا کوتاه مدت و محدودیت نگه داری اطلاعات توسط آن را مطرح کرد. اما بطور دقیق نظریه بار شناختی بر اساس مدل پردازش اطلاعات پایه گذاری شده است. این مدل توسط ریچارد شفرین و ریچاد اتکینسون مطرح گردید. نظریه بار شناختی توسط جان سوئلر (John Sweller ) توسعه پیدا کرد. او در سال 1988 در مجله علوم شناختی به بسط و توضیح بیشتر آن پرداخت و او را مطرح کنندۀ اصلی این نظریه می شناسند.

بار شناختی چیست؟

بار شناختی ، به میزان باری که در هنگام پردازش اطلاعات بر روی حافظۀ فعال یا کوتاه مدت وارد می آید تا بتواند آن اطلاعات را برای جای دهی در حافظۀ درازمدت رمزگذاری کند اشاره دارد. ما این تلاش ذهنی برای پردازش اطلاعات را بار شناختی می نامیم و باید به نحو مناسبی از این ظرفیت محدود در تدریس دروس آموزشی بهره بجوییم. نظریۀ بار شناختی، بیانگر آن است که میزان اطلاعاتی که می توان در حافظۀ فعال در یک زمان مورد ذخیره و استفاده قرار داد مقدار محدود و مشخص شده ای است با توجه به اینکه حافظۀ فعال از ظرفیت محدودی برخوردار است و میزان این ظرفیت، 5 تا 9ماده یا قطعۀ اطلاعاتی است این تئوری تاکید می کند که این محدودیت های حافظه کاری فقط برای اطلاعات جدید به دست آمده از طریق حافظه حسی اعمال می شودحافظه کاری هیچ محدودیت شناخته شده ای در برخورد با اطلاعات بازیابی شده ازحافظه بلندمدت ندارد.

بار شناختی بالا

بار شناختی بالا هنگامی اتفاق میافتد که میزان تلاش ذهنی فرد در هنگام پردازش اطلاعات وارده، بیش از ظرفیتهای شناختی وی باشد بار شناختی بالامنجر به پیامدهایی همچون عدم تمایل به یادگیری، یادداری و درک اطلاعات می شود. دو علت مهم برای این اتفاق وجود دارد: اول اینکه اطلاعات ارائه شده جدید و پیچیده بوده و بخاطر نداشتن اطلاعات مرتبط در ذهن مان و در نتیجه عدم سازماندهی قادر به فهم آنها نیستیم. دوم اینکه اطلاعات ارائه شده جدید نبوده و همه اطلاعات مرتبط در ذهن مان وجود دارد اما بخاطر ارائه بد و غیرسازماندهی شده آن قادر به دریافت و فهم آن نمی باشیم. میزان بار شناختی واقعی (منابعی که از حافظۀ فعال، صرف انجام یک فعالیت شناختی میشود)با میزان بار شناختی مورد نیاز(میزان منابعی که از حافظۀ فعال برای انجام یک فعالیت مورد نیاز است) متفاوت است. میزان بار شناختی که در هنگام یادگیری یک محتوا بر حافظۀ فعال تحمیل میشود، تماماً صرف یادگیری نمیشود و بار شناختی ضروری محسوب نمیگردد. بار شناختی غیرضروری، علاوه بر اینکه هیچ کمکی به یادگیری نمیکند، حتی مانع آن میشود. کاهش بار شناختی غیرضروری، مسئله ای مهم و قابل توجه در یادگیری دروس محسوب میشود و به علت اینکه حافظۀ فعال ظرفیت محدودی دارد، میبایست از طرح هر عنوان درسی در تدریس یک درس که این ظرفیت محدود را بی جهت اشغال میکند پرهیز کرد.

بار شناختی درونی ( ICL )

بار شناختی درونی مربوط به میزان دشواری محتوای مورد یادگیری است و این دشواری ذاتاً در محتوا وجود دارد. مقدار این پیچیدگی با توجه به میزان تعامل پذیری عناصر یک محتوا مشخص میشود. بزرگی بار شناختی درونی تجربه شده توسط یک یادگیرنده، به میزان تعامل بین عناصر یادگیری و سطح خبرگی یادگیرنده در یک حیطه بستگی دارد محتوای قطعات اطلاعاتی مختلف بستگی به طرحواره هایی دارد که در حافظه بلندمدت شان نگهداری می شود. با افزایش میزان خبرگی یادگیرنده، اندازه قطعات افزایش مییابد. بسیاری ازعناصری که برای یک یادگیرنده مبتدی مجزا از هم میباشند، برای یک یادگیرنده خبره با هم ادغام شده و به صورت یک عنصر واحد درمی آیند. هر چه عناصر محتوایی بیشتری که باید توسط حافظه فعال در یک زمان معین پردازش شوند و/یا تعامل بیشتر بین عناصر (به عنوان مثال، تعامل عنصر ) بیشتر باشد، ICL بیشتر برای یادگیرنده خواهد بود ناقص بودن و عدم رشد ـ عدم خودکاری ـ طرحواره های شناختی یادگیرنده در مورد آن محتوا، موجب ایجاد ICL می شود این طرحواره ها بار شناختی را کاهش می دهند زیرا حتی یک طرحواره پیچیده هم به عنوان یک عنصر در نظر گرفته می شود اگر طرحواره ها به طور مکرر اعمال شوند و نتایج دلخواه را داشته باشند خودکار می شوند که منابع حافظه کاری را آزاد می کنند بار شناختی درونی یک بار اصلی است که جز با ساختن طرحواره های بیشتر و خودکارسازی طرحواره های از پیش کسب شده، قابل کاهش دادن نیست.

بار شناختی بیرونی( ECL)

نشان دهندۀ طراحی آموزشی ضعیف محتوا است. بار شناختی بیرونی از طریق طراحی آموزشی که میتواند شامل : اشکال مختلف (دستورالعملهای نوشتاری، توضیحات عملی و غیره) حالتهای مختلف (کلامی، تصویری)، کانالهای حسّی گوناگون ( دیداری یا شنیداری) نیازمندی به فعالیتهای مختلف فراگیران (حل مسئله، مطالعه نمونه های حل شده، کاوشگری و غیره) باشد، ایجاد می شود بار شناختی بیرونی را می توان از طریق طراحی آموزشی مناسب کاهش داد.

بار شناختی مطلوب( GCL)

میزان تلاش ذهنی یادگیرنده در ایجاد و خودکارسازی طرحوارههای ذهنی است و به عوامل فردی از قبیل انگیزش و علاقه مربوط میشود منابع بار شناختی مطلوب، فعالیتهای شناختی کمکی هستند که برای افزایش یادگیری یا افزایش سطوح انگیزش یادگیرنده طراحی شده اند. بار شناختی مطلوب مانند: پرسیدن سؤالات درست، خود توضیحی مناسب محتوا، نظارت فراشناختی دقیق یادگیری و عملکرد، و پیگیری آن نظارت با فعالیت یادگیری کافی.

اثرات بار شناختی

به کارگیری اثرات بار شناختی در طراحی آموزشی به منظور افزایش کارایی یادگیری است. اثرات بار شناختی شامل:

 • اثر مثال حلشده( Example Effect worked ) : تکنیکی است که با جایگزین کردن تمرینهای عملی با مجموعهای از مثالهای حلشده بار شناختی بیرونی را کاهش میدهد.
 • اثر تکمیل مسئله (Completion Problem effect ) : یک مثال حل شده ناتمام است که در آن یادگیرنده باید برخی مراحل مهم راه حل را کامل کند.
 • تقسیم توجه ( Attention Split Effect ) : وقتی رخ میدهد که ، یادگیرندگان مجبورند توجه شان را بین حداقل دو منبع اطلاعاتی که به طور فضایی یا زمانی جداشده اند، تقسیم کنند. 
 • اثر مجرای حسی ( Effect Modality ): این است که علائم دیداری پیچیده وقتی به طور مؤثرتر درک میشوند که کلمات توضیحی بیشتر از اینکه با بعد نوشتاری ارائه گردند با بعد شنیداری ارائه شوند.
 • اثر افزونگی( Redundancy effect ) : وقتی رخ میدهد که اطلاعات اضافی و غیرضروری به یادگیرنده ارائه میشود
 • اثر معکوس خبرگی( Expertise reversal effect ): وقتی پیش میآید که یک روش آموزشی در مقایسه با یک روش آموزشی جایگزین که برای مبتدیان مؤثرتر است با افزایش مهارت، کم اثرتر میشود. این اثر ملاحظات مهمی به همراه اثر حذف راهنمایی دارد.
 • اثر حذف راهنمایی(Guidance fading effect) : نشان میدهد که در ابتدا باید مثالهای حلشده به یادگیرنده ها ارائه شود و سپس تکمیل مسائل و پس ازآن تکالیف مسئلهای کامل ارائه گردد.